برای مشاهده ی کامل تصویر به ادامه مطلب مراجعه کنید
منبع: اسکای علوم
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 1243 | golfam |
![]() |
0 | 833 | golfam |
![]() |
0 | 812 | golfam |
![]() |
0 | 832 | golfam |
![]() |
0 | 718 | aniaz |
![]() |
0 | 833 | aniaz |
![]() |
0 | 801 | aniaz |
![]() |
0 | 705 | aniaz |
![]() |
0 | 1061 | aniaz |
![]() |
0 | 673 | anita |
برای مشاهده ی کامل تصویر به ادامه مطلب مراجعه کنید
منبع: اسکای علوم
فیزیک به علم ریاضی وابسته است. مفاهیم و اصول مهم فیزیک مبتنی بر ریاضیات هستند. هنگام مطالعه فیزیک با مفاهیم گوناگونی مواجه می شویم که ریشه در ریاضیات دارند. گرچه تأکید ما اغلب بر یادگیری مفاهیم فیزیک است، اما باید نسبت به جنبه ریاضی مسائل هم توجه خاص نشان داد.
حرکت اجسام را می توان به کمک واژه ها توصیف کرد. حتی شخصی هم که با علم فیزیک آشنا نباشد، مجموعه ای از کلمات را می شناسد که می توان با آن ها حرکت اجسام را توضیح داد. دانستن کلمات و عباراتی مانند تند رفتن، متوقف شدن، آهسته رفتن، سرعت گرفتن و برگشتن برای توصیف حرکت اجسام کافی است. در فیزیک از این واژه ها و واژه های زیاد دیگری استفاده می کنیم. این کلمات را می توان با واژهای دیگری مانند مسافت، جابجایی، تندی، سرعت و شتاب گسترش داد. به زودی خواهیم دید که این واژه ها به کمیت های ریاضی مربوط می شوند که هر یک تعاریف معینی دارند. کمیت های ریاضی ای را که برای توصیف حرکت اجسام به کار می روند می توان به دو گروه تقسیم کرد. یک کمیت ممکن است برداری یا نرده ای باشد. این دو گروه از کمیت ها را می توان با توجه به تعاریف متمایزشان از هم تشخیص داد.
• کمیت های نرده ای: کمیت هایی هستند که فقط با بزرگی (یا مقدار عددی) توصیف می شوند.
• کمیت های برداری: کمیت هایی هستند که با بزرگی و جهت توصیف می شوند.
در ادامه این درس به چند نمونه از کمیت های برداری و نرده ای خواهیم پرداخت. در مطالعه این درس به ماهیت نرده ای یا برداری هر یک از کمیت ها به دقت توجه کنید. در سایر درس های فیزیک، هنگام معرفی کمیت های جدید ریاضی غالباً اولین موضوعی که مطرح می شود برداری یا نرده ای بودن کمیت هاست.
یافته های خود را امتحان کنید.
برای این که مطمئن شوید قادر به تشخیص این دو گروه هستید، کمیت های زیر را در نظر بگیرید. تعیین کنید کدام یک نرده ای و کدام یک برداری هستند.
به دستهای از هیدروکربنها با نقطهی جوش نزدیک به هم که به شکل مخلوط از قسمتی از برج تقطیر خارج میشوند، یک برش نفتی گفته میشود. مانند برش بنزین که از مولکولهای هیدروکربنی تشکیل شده است که دارای ۵ تا ۱۲ اتم کربن میباشند.
درزه یا درز به شکستگی با منشأ طبیعی در یک لایه یا مجوعهای از سنگها گفته میشود که در امتداد آن شکستگی، حرکت یا جابجایی صورت نگرفته باشد. گرچه فرایند درزهای شدن سنگ ممکن است بهصورت مفرد نیز صورت گیرد، اما معمولاً به شکل گروهی از درزهها شکل میگیرد که مجموعه درزه نامیده میشود. تفاوت درزه با گسل در این است که در گسلها بین دو سطح شکستگی جابهجایی مشخص و قابل اندازهگیری صورت گرفته، در حالی که سطوح دو طرف درزه فاقد جابهجایی و جرکت هستند.
درزهها فراوانترین اشکال زمینشناسی ساختمانی هستند که در بیشتر سنگها یافت میشوند. این اشکال از لحاظ ظاهر، ابعاد و شکل قرارگیری دارای تنوع بسیاری بوده و در محیطهای زمینساختی گوناگونی روی میدهند. بسیاری اوقات ممکن است منشأ فشارهایی که باعث ایجاد شکستگی در سنگ و تشکیل درزه میشوند، نامشخص باشد. بخش عمده درزهها در سنگهای مستحکم و مقاوم مانند ماسهسنگ، سنگ آهک، کوارتزیت و سنگ خارا پدید میآیند.
درزهها ممکن است به صورت شکستگیهای خالی یا پر از مواد و رسوبات یافت شوند. درزههایی که توسط مواد رسوبی پر شدهاند، رگه و درزههایی که توسط ماگما پر شدهاند دایک (آذرینتیغه) نامیده میشوند.
دنیای امروز دنیایی دانش است و توانایی اندیشیدن به شیوهی علمی نیاز بیچون و چرای آن. از این رو، بسیاری از افراد، خواسته یا نا خواسته، واژههای علمی را در بیان خود به کار میبرند و اغلب بی آن که مفهوم آنها را به درستی بدانند، آنها را به جای واژهها معمولی مناسبتر و گاهی به جای یکدیگر به کار میبرند. واژههای پیشبینی، فرضیه، نظریه و قانون علمی از جملهی بسیاری دیگر از واژههایی است که نه تنها در کلاسهای علوم، بلکه در روزنامهها و رسانههای دیگر و زبان روزمرهی مردم استفاده میشود. اما لازم است معلمان علوم این واژهها را به مفهوم واقعی آن به دانشآموزان منتقل کنند، زیرا به کارگیری نادرست این واژهها میتواند فرصت تفکر علمی درست را از دانشآموزان بگیرد.
برای پی بردن به اهمیت پرداختن به این موضوع، میتوانید از همکاران، دوستان و افراد پیرامون خود بپرسید که فرضیه چیست؟ در بهترین حالت شاید به شما بگویند:” حدس علمی”، “حدس علمی دانشمندان” یا ” حدس علمی و یکی از مرحلههای روش علمی”. اما حدس علمی چیست؟ تفاوت آن با حدس غیر علمی چیست؟ اگر دربارهی واژههای پیشگویی، پیشبینی و نظریه نیز پرس و جو کنید، ممکن است با پاسخهای پرسش برانگیز دیگری رو به رو شوید و در نهایت به این پرسشها برسید که: تفاوت پیشبینی با فرضیه چیست؟ تفاوت نظریه با قانون علمی چیست؟ و پرسشهای دیگر.
لنزهای پلاریزه (قطبیده) لنزهایی هستند که یک فیلتر چند لایه بر رویشان قرار دارد و تنها اجازه می دهد نور در جهت عمودی از میانشان عبور کند، در حالی که لنزهای غیرپلاریزه معمولاً فقط ته رنگی دارند تا جلوی نور را سد کنند. به عبارتی لنزهای غیر پلاریزه فیلتری برای حذف روشنایی زننده ندارند.
نور خورشید می تواند از سطوح افقی مانند آب، خشکی، جاده های خیس و کاپوت یک خودرو در جهات بسیاری منعکس شود. این بازتاب ها که از سطوح افقی انجام می گیرند تابش خیره کننده ای ایجاد می کنند که می تواند دید یک راننده را کور کند و باعث تصادف شود. لنزهای پلاریزه یا قطبیده برای افرادی که روازنه مدت زیادی رانندگی می کنند و نیاز دارند در همه ساعات روز به خوبی ببینند خوب است. لنزهای پلاریزه برای افرادی که ماهیگیری و یا قایق سواری می کنند هم مناسب است چراکه این لنزها روشنایی زننده را حذف می کنند و به ماهیگیران و قایق سواران کمک می کنند ماهی ها و یا تخته سنگ هایی که ممکن است به قایق آسیب برسانند را ببینند. لنزهای پلاریزه بیشتر زرد و خاکستریند.
لنزهای پلاریزه معایبی هم دارند. وقتی می خواهید تلویزیون ال سی دی و یا بعضی صفحه های نمایش لمسی را تماشا کنید، ممکن است به نظرتان برسد که صفحه نمایش در زوایای خاصی ناپدید می شود. این بدان معنی است که استفاده از لنزهای پلاریزه برای خلبانان خطوط هوایی و یا حرفه هایی که متکی بر LCD یا صفحه نمایش لمسی هستند انتخاب خوبی نیستند. عکاسان هم ممکن است نتوانند از میان لنز دوربین زوایای خاصی را خوب ببینند. گرچه لنزهای پلاریزه تابش خیره کننده برف را حذف می کنند، اما اسکی بازان و سایر کسانی که ورزش های روی برف را انجام می دهند دوست ندارند از این لنزها استفاده کنند چراکه برای دیدن یخ، تپه ها و برآمدگی ها به تغییرات نور وابسته اند.
چه غذایی بخوریم تا سالم بمانیم
چه غذایی بخوریم تا سالم بمانیم ؟ ( راهنمای حفظ ارزش مواد غذایی )
شرط اصلی سالم زیستن ، داشتن تغذیه صحیح است . تغذیه صحیح یعنی رعایت 2 اصل تعادل و تنوع در برنامه غذایی روزانه . به این معنی که به مقدار کافی از مواد مورد نیاز برای حفظ سلامت بدن در غذای روزانه استفاده کنیم و این مقدار مورد نیاز ، انواع مواد غذایی که در چهار گروه اصلی غذایی معرفی می شوند را در بر گیرد .
چهار گروه اصلی غذایی عبارتند از :
- گروه نان و غلات
- گروه گوشت ، حبوبات ، تخم مرغ و مغزها
- گروه شیر و لبنیات
- گروه میوه ها و سبزی ها
در هر یک از این گروهها مواد غذایی دارای ارزش غذایی تقریبا یکسانی وجود دارد که می توان از یکی به جای دیگری استفاده کرد . مقدار مورد نیاز از هر یک از این گروهها در هرم غذایی مشخص می شود .
برای اینکه ارزش مواد غذایی این گروهها را حفظ کرده و از یک تغذیه صحیح و سالم که جوابگوی احتیاجات بدن باشد برخوردار بود ، بایستی به نکات زیر توجه کرد :
- بهتر است برنج را به صورت کته مصرف کنید .
- بیشتر از نانهای حاوی سبوس (نان جو و سنگک) استفاده کنید .
- طوری برنامه ریزی کنید که در غذا از مواد مختلفی استفاده شود . مثلا به جای مصرف پلوی ساده ، از مخلوط با حبوباتی مثل عدس ، ماش ، لوبیا و یا سبزی هایی مثل شوید ، هویج ، نخود سبز ، لوبیا سبز و ... استفاده کنید .
- حتی الامکان از شیرهای پاستوریزه شده کم چربی ( 5/2 درصد یا کمتر ) استفاده کنید .
- در صورت دسترسی نداشتن به شیر پاستوریزه ، به شیر تازه مقداری آب اضافه کرده و حداقل 5 دقیقه انرا بجوشانید .
- حتی الامکان از پنیرهای پاستوریزه استفاده کنید و در صورت استفاده از پنیرهای محلی تازه ، باید حتما آنرا به مدت 2 تا 3 ماه در آب نمک نگهداری کرده و بعد از این مدت مصرف کنید .
- از بستنی های پاستوریزه استفاده کنید .
- قبل از مصرف هر نوع کشک ، مقداری آب به آن اضافه کرده و حداقل 5 تا 10 دقیقه در حال به هم زدن بجوشانید .
- پیش از پختن گوشت قرمز ، چربی های سفیدی را که به چشم می خورد جدا کنید . همچنین بهتر است پوست مرغ قبل از پختن کنده شود ، چون بسیار چرب و مضر است .
- چربی و کلسترول مغز ، زبان و کله پاچه زیاد است ، در مصرف اینگونه مواد غذایی افراط نکنید .
- برای پختن مواد گوشتی بهتر است از دستگاه زودپز استفاده کرد ، اگر زودپز در اختیار ندارید ، گوشت را با آب کم و شعله کم بپزید .
- بهتر است بیشتر از گوشتهای سفید مانند ماهی و مرغ به جای گوشت قرمز استفاده کنید .
- اگر بخواهید گوشت یخ زده را آب پز کنید ، باید بلافاصله بعد از خارج کردن از فریزر ، آنرا بپزید و اگر به هر دلیلی می خواهید گوشت از حالت یخ زده خارج شود ، آنرا 24 ساعت قبل از طبخ از فریزر خارج و در یخچال بگذارید .
- بهتر است تا حد امکان از سرخ کردن مواد غذایی خودداری کنید و در صورت امکان از روش های کباب کردن استفاده کنید و در صورت نیاز به سرخ کردن ، - بهتر است از روغن های مخصوص سرخ کردنی که به حرارت مقاوم ترند استفاده کنید . باید توجه داشت که هیچگاه روغن خیلی داغ نشود و دود نکند ، زیرا در روغنی که زیاد داغ شده و یا دود از آن بلند می شود ، سمومی به وجود می آید که برای بدن بسیار خطرناک است . همچنین از روغنی که یکبار حرارت دیده ، نباید مجددا استفاده کرد .
- روغنی که برای پختن غذا استفاده می شود ، بهتر است روغن مایع باشد . بهترین روغن مایع برای مصرف ، روغن کلزا ( کانولا ) و برای تهیه سالاد ، روغن زیتون است .
- کلسترول زرده تخم مرغ زیاد است ، بهتر است بیشتر از 3 عدد در هفته از آن استفاده نشود .
- انواع مغزها ( گردو ، بادام ، فندوق ، پسته و ... ) میان وعده های خوبی برای تامین پروتئین ، انرژی و آهن است . سعی کنید جهت کودکانتان به جای مواد غذایی مضر و با ارزش غذایی پایین ( مانند انواع پفک ، چیپس ، شکلات و ... ) از این میان وعده ها استفاده کنید .
- میوه ها و سبزی ها را در رژیم روزانه خود به مقدار بیشتری قرار دهید و قبل از مصرف آنها را به خوبی شسته و ضدعفونی کنید .
- میوه هایی را که پوست آنها خوردنی است ، در صورت اطمینان از شستشو با پوست مصرف کنید .
- وقتی پوست میوه را جدا کردید ، از قرار دادن آن در مجاورت هوا خودداری کنید ، زیرا ویتامین ها و بخصوص ویتامین C آن از بین می رود .
- سبزی ها را بهتر است بصورت خام مصرف کرد و در صورت نیاز به پختن ، باید ابتدا آب را جوش آورده و سپس سبزی را به آن اضافه کرد و نباید آنرا بیشتر از 20 دقیقه پخت و در هنگام پخت آن ، حتما باید درب ظرف را بگذارید . باید توجه داشته باشید که برای پختن سبزی از آب کم استفاده کرده و آب حاصل از پختن سبزی را در غذا استفاده کنید .
- اگر غذاهایی که با سبزی درست می شوند دو بار گرم شوند ، ویتامین های خود را از دست می دهند ، بنابراین بهتر است غذاهای سبزی دار برای یک وعده تهیه شوند .
- سبزی را باید قبل از خرد کردن به خوبی شست ، چون اگر سبزی خرد شده شسته شود ، ویتامین های خود را از دست می دهد .
دنیای امروز دنیایی دانش است و توانایی اندیشیدن به شیوهی علمی نیاز بیچون و چرای آن. از این رو، بسیاری از افراد، خواسته یا نا خواسته، واژههای علمی را در بیان خود به کار میبرند و اغلب بی آن که مفهوم آنها را به درستی بدانند، آنها را به جای واژهها معمولی مناسبتر و گاهی به جای یکدیگر به کار میبرند. واژههای پیشبینی، فرضیه، نظریه و قانون علمی از جملهی بسیاری دیگر از واژههایی است که نه تنها در کلاسهای علوم، بلکه در روزنامهها و رسانههای دیگر و زبان روزمرهی مردم استفاده میشود. اما لازم است معلمان علوم این واژهها را به مفهوم واقعی آن به دانشآموزان منتقل کنند، زیرا به کارگیری نادرست این واژهها میتواند فرصت تفکر علمی درست را از دانشآموزان بگیرد.
طلای تقلبی نام دیگری برای پیریت آهن، یا دقیق تر بگوییم دیسولفید آهن است. پیریت فراوان تر از طلای واقعی است و سخت تر و شکننده تر از آن است.
طلای تقلبی از یک مولکول آهن و دو مولکول سولفور (گوگرد) تشکیل شده است. در طول جنگ جهانی دوم پیریت به منظور تولید اسید سولفوریک که یک ماده شیمیایی صنعتی است استخراج می شد. امروزه هم پیریت در باتری خودرو، لوازم خانگی، ماشین آلات و جواهرات مورد استفاده قرار می گیرد.
اگر با یک طلای تقلبی برخورد کنیم اولین تجربه مان از آن یک ماده براق و درخشان به رنگ زرد است. حتی کاشفان طلا هم با دیدن طلای تقلبی در ابتدا شور و شعف زیادی پیدا می کنند چراکه آن را با طلای واقعی اشتباه می گیرند. ضمن این که طلای تقلبی گاهی وقت ها در همان نزدیکی طلای واقعی یافت می شود.
با انجام آزمایش هایی ساده می توانید بفهمید که آیا آن چه با آن مواجهید طلای واقعی است یا پیریت. طلای تقلبی شیشه را خراش می دهد در حالی که طلای واقعی نمی تواند شیشه را خراش دهد. علاوه بر این، از آن جایی که آهن ماده اولیه و پایه ای تشکیل دهنده پیریت است، جذب آهن ربا می شود. در حالی که طلا و سایر فلزات گرانبها تحت تأثیر میدان مغناطیسی قرار نمی گیرند.
هنگامی که پیریت پودر می شود، رنگ آن سیاه مایل به سبز می شود، در حالیکه پودر طلای واقعی زردرنگ است.
می توانید ماده مشکوک را نزدیک بینی تان نگه دارید و آن را بو کنید. اگر بوی گوگرد بدهد، احتمالاً طلای واقعی نیست.
می توانید از نزدیک به نمونه نگاه کنید. کریستال های پیریت مکعب شکل است بنابراین اگر نمونه شما گوشه های زاویه دار تیز زیادی دارد احتمال دارد که پیریت باشد.
آزمون دیگر آزمون انعطاف پذیری است. معدن کاوهای قدیمی با نیش دندان آن را امتحان می کردند. اگر خم می شد طلای واقعی بود. کاشفان جدید کمی سخت گیرترند. آنها یک چکش همراه دارند و به موارد مشکوک یک ضربه سخت می زنند. اگر نمونه بشکند پیریت است. اگر مسطح شود و گسترش یابد، طلای واقعی است.
یافتن پیریت برای کسانی که دنبال طلای واقعیند ناامید کننده است ولی پیریت اغلب در نزدیکی منابع مس و طلا کشف می شود. بنابراین معدنچی ای که با یافتن قطعه ای پیریت ناامید شود و حفاری را متوقف کند کار عاقلانه ای نمی کند.
گر دارای کلسترول بالا، مشکل اضافه وزن، سابقه خانوادگی بیماری قلبی،هستید نباید سس مایونز بخورید. سس مایونز دارای مقدار زیادی کلسترول و انواع چربی های دیگر است.سس مایونز در واقع بسیار مساعد برای رشد باکتری است.
از آنجا که سرعت رشد میکروب در سس مایونز بسیار بالاست، این ماده حاوی مواد نگهدارنده (سربات پتاسیم وبنزوات سدیم) است که سرطانزا هستند. به تجربه ثابت شده است که در اقلام غذایی هیچ چیز به اندازه سس مایونز موجب صدمه به پوست صورت و جوش صورت نمیشود. همچنین استفاده طولانی مدت از سس مایونز موجب بروز سنگهای صفراوی، ناراحتیهای کبدی، آلرژی، چرب شدن سریع پوست و مو، گرفتگی عروق میگردد.
زبان در جانوران معمولا برای تشخیص مزه غذا، تمیز کردن بدن، گاهی اوقات شکار(مثلا در آفتاب پرست) و گاهی تولید صدا به کار میروند. اما مارها از زبانشان برای هیچ یک از موارد بالا استفاده نمی کنند. زبان مارها فاقد گیرنده های چشایی و بویایی است با اینحال به نظر میرسد که مارها از زبانشان بیشتر در حس بویایی استفاده می کنند. در واقع مارها با زبانشان مولکول های مواد شیمیایی را از هوا جذب می کنند وبه اندامی در سقف دهان به نام اندام جاکوبسون منتقل می کنند.
قبلا تصور می شد که زبان مولکول های بو را مستقیما با اندام جاکوبسون می برد اما فیلمبرداری اشعه ایکس نشان می دهند که در هنگام بسته بودن دهان زبان در دهان حرکت نمی کند و در واقع زبان در هنگام بسته شدن دهان مولکول های بو را به صفحاتی در کف دهان منتقل می کند، به احتمال زیاد این صفحات مولکول های بو را به دهانه ی اندام جاکوبسون می برند.
لرزش و حرکت بالاو پایین زبان در بین جانوران منحصر به مارهاست. مارها می توانند باانواع متفاوت لرزش زبان به اشکال متفاوت از بوهای معلق در هوا نمونه برداری کنند. لرزش زبان باعث نوعی گردابه در هوای مجاور دهان می شود که به مار کمک می کند تا صدبار بیشتر از بیرون آوردن ساده ی زبان از هوا نمونه برداری کند.
یک شیوه این است که جواهر را روی یک روزنامه یا متن چاپی دیگری بگذارید- الماسهای واقعی نور را آنقدر میشکنند که نمیتوانید هیچ خط ،دایره یا حرف کاملی را از پشت آنها ببینید. البته در مورد الماسهایی که خیلی تخت تراشیده شده باشند، ممکن است نتایج غیرقطعی به دست آید.
یک آزمایش دیگر است که روی الماس مانند سطح آینه بدمید. الماس در هدایت حرارت به خوبی عمل میکند، بنابراین مه ایی که نفس شما روی سطح الماس ایجاد میکند، تقریبا به طوری فوری ناپدید میشود. اما در این مورد هم یک الماس مصنوعی به نام میسونایت میتواند این از سد این آزمایش هم بگذرد.
کُنگلومِرا یا سنگ جوش (Conglomerate) از قطعات گرد و دانه درشتی تشکیل شده کخ اجزاء تشکیل دهنده آن دسته از سنگهای آواری که اندازه بزرگتر از ۲ میلی متر داشته باشند، اگر ده درصد ذرات سنگی ابعاد بیش از ۲ میلی متر داشته باشند آن سنگ را کنگلومرا مینامند. علت گرد و بدون زاویه بودن ذرات دراین است که قطعات متشکله آنها بوسیله آب یا عامل دیگری حمل شدهاند ودر نتیجه زوایای آنها از بین رفته است.
کاربرد کنگلومرا
۱- صنعت ساختمان سازی، سنگفرش کاری های درونی ساختمان، نماسازی داخل ساختمان، پلکان سازی
۲- هنرهای مذهبی، سنگفرش اماکن متبرکه
۳- تاسیسات شهری(سنگفرش میدانها، خیابانها، پروژه های شهرسازی، مبلمان کاری مراکز تجاری، اماکن اقامتی) – مجتمع های معماری تزئینی، گالریها، پله ها، گلدان ها، سنگفرشها، آبخوری ها، یادواره ها، نیمکت ها و انواع سنگفرشهای سنتی
۴- مرمت و بازسازی
۵- صنعتگری و بازسازی : بازار، لوازم سنگی . مبلمانی – هدایای تجملی
۶- کارهای هنری مانند مجسمه سازی، دکوراسیون منازل، کابینت آشپزخانه و غیره
ساختار کراتین
کراتین (Creatine) یک ماه شیمیایی (اسید آلی نیتروژنی) است که به طور طبیعی در بدن عمدتا در عضلات یافت میشود و به انرژی رسانی به عضلات کمک می کند.
۵۰ درصد کراتین در بدن انسان ها و حیوانات از طریق مصرف گوشت تازه تامین می شود. از آنجاییکه در سبزیجات کراتین وجود ندارد، در گیاه خواران سطح کراتین پایین تر است و می توانند با مصرف مکمل ها این نقیصه را جبران کنند. مکملهای کراتین در آزمایشگاه ساخته میشوند. کراتین به طور طبیعی در بدن انسان از اسیدهای آمینه در کلیه و کبد ساخته می شود و از راه خون به عضلات منتقل میشود. تقریبا ۹۵ درصد کل کراتین بدن در عضلات جای دارد و در تولید انرژی لازم برای عمل کردن عضلات دخالت دارد
پروتز حلزون شنوایی یک وسیله الکترونیکی است که شنوائی نسبی برای افراد ناشنوا ایجاد می کند. این وسیله توسط جراحی در گوش داخلی کاشته می شود و توسط بخشی که در خارج گوش نصب می شود، فعال می شود. بر خلاف سمعک، این وسیله صداها را شفاف تر یا بلندتر نمی کند. در عوض این وسیله قسمت های آسیب دیده سیستم شنوائی را میان برزده و مستقیماً عصب شنوائی را تحریک می کند و به بیمارانی که آسیب شنوائی شدید دارند، اجازه شنیدن اصوات را می دهد.
شنوائی طبیعی چیست؟
گوش شما شامل سه قسمت است که نقش حیاتی در شنیدن دارند: گوش خارجی، میانی و داخلی.
● شنوائی هدایتی: صدا از طریق مجرای گوش خارجی به پرده رسیده و آن را مرتعش می کند. سه استخوانچه کوچک گوش میانی این ارتعاش را از پرده گوش به حلزون گوش داخلی منتقل می کنند.
● شنوائی حسی – عصبی: وقتی سه استخوانچه حرکت کنند. سبب حرکت موج مایع در حلزون شده و این امواج مایع بیشتر از ۱۶۰۰۰ سلول شنوائی ظریف ( سلولهای مویی) را تحریک می کنند. همچنانکه این سلولهای مویی حرکت می کنند، یک جریان الکتریکی در عصب شنوائی ایجاد می کنند. این جریان به سمت مغز حرکت کرده و در آنجا به عنوان صوت درک می شود.
چگونه در شنوائی اختلال ایجاد می شود؟
اگر در گوش خارجی یا میانی یا پرده گوش خود بیماری یا انسداد داشته باشید، شنوایی انتقالی ممکن است مختل شود. درمان طبی یا جراحی احتمالاً این حالت ها را تصحیح می کند.
مشکل گوش داخلی سبب اختلال شنوائی حسی – عصبی یا کری عصبی می شود. در اغلب این موارد، سلولهای مویی آسیب دیده اند و عملکرد ندارند. اگرچه فیبرهای عصبی شنوایی ممکن است سالم باشند و بتوانند پیامهای عصبی را به مغز منتقل کنند، چون سلولهای مژکدار شنوایی آسیب دیده اند این فیبرهای عصبی پیامی را منتقل نمی کنند. از آنجایی که کاهش شنوائی حسی – عصبی شدید توسط دارو تصحیح نمی شود، این حالت تنها توسط کاشت حلزون اصلاح می شود.
پروتز حلزون شنوایی چگونه کار می کند؟
پروتز کاشت حلزون سلولهای مژکدار شنوایی آسیب دیده را میان بر می زند وصداهای محیط را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل کرده و این سیگنالها را به عصب شنوائی منتقل می کند.
دستگاه کاشت حلزون شنوایی شامل قسمت های زیر است:
یک وسیله الکترونیکی کوچک که توسط جراحی در زیر پوست پشت گوش گذاشته می شود.
یک پردازشگر گفتاری خارجی که اغلب روی کمربند و یا داخل جیب یا پشت گوش گذاشته می شود.
همچنین یک میکروفون به صورت یک هندپیس (hand piece ) در خارج بدن پشت گوش گذاشته می شود تا اصوات را جذب کند.
پردازشگر گفتار، صوت را به سیگنالهای الکتریکی مشخص ترجمه می کند. این « کد ها » از طریق یک سیم نازک به هندپیس می رسند و از طریق پوست به صورت امواج رادیویی به الکترود های کاشته شده در حلزون می رسند. سیگنالهای الکترودها، فیبرهای عصب شنوائی را تحریک کرده و اطلاعات را به مغز، جائیکه در آن سیگنالها به عنوان صدای معنی دار تفسیر می شود، می رساند.
فواید کاشت حلزون
پروتز کاشت حلزون شنوایی فقط برای افرادی طراحی شده که تقریباً هیچ فایده ای از سمعک نمی برند. آنها باید ۱۲ ماهه یا مسن تر باشند. بعضی از متخصصین گوش و حلق و بینی این جراحی را انجام می دهند. پزشک محلی می تواند شما را به یک کلینیک کاشت، جهت ارزیابی ارجاع دهد. ارزیابی توسط یک تیم کاشت (متخصص گوش و حلق و بینی، شنوائی سنج، کفتار درمان و دیگران) انجام می شود ارزیابی های لازم قبل از جراحی صورت می گیرد:
● ارزیابی (اتو لوژیک) گوش: متخصص گوش و حلق و بینی گوش میانی و داخلی را معاینه می کند تا مطمئن شود عفونت فعال یا سایر ناهنجاریهایی که مانع عمل کاشت باشند، وجود نداشته باشند.
● ارزیابی (ادیولوژیک) شنیداری: شنوایی سنج، تست شنوائی وسیع انجام می دهد تا متوجه شود شما با و بدون سمعک چقدر می شنوید.
● ارزیابی (رادیولوژیک) اشعه x: رادیوگرافی های خاص تهیه می شود. که اغلب شامل توموگرافی کامپیوتری (CT) و (MRI) هستند تا استخوان گوش داخلی شما را ارزیابی کنند.
● ارزیابی روانپزشکی: بعضی بیماران ممکن است به ارزیابی روانپزشکی نیاز داشته باشند تا بررسی گردند که می توانند با کاشت حلزون کنار بیایند.
● معاینه فیزیکی: متخصص گوش و حلق و بینی همچنین معاینه بالینی انجام می دهد تا مشکلات بالقوه ای که جهت بیهوشی عمومی مورد نیاز جهت عمل کاشت وجود دارد را کشف کند.
عمل جراحی کاشت پروتزحلزون
عمل جراحی کاشت تحت بیهوشی عمومی انجام شده و حدود ۲ ساعت طول می کشد. بیمار بعد از جراحی ممکن است برای یک یا چند شب در بیمارستان بستری بماند.
آیا بعد از عمل مراقبت و آموزش لازم است؟
تیم کاشت حلزون یک ماه بعداز عمل جراحی، پردازشگر ، میکروفون و انتقال دهنده سیگنال را در قسمت خارجی گوش شما نصب می کنند و آنها را تنظیم می کنند. آنها آموزش می دهند که چگونه از سیستم مراقبت کنید و چگونه از طریق پروتز کاشت، صداها را بشنوید. بعضی از افراد مدت زمان بیشتری برای تنظیم و آموزش نیاز دارند. تیم کاشت حلزون، احتمالاً از شما خواهد خواست که جهت بررسی های منظم و منطبق کردن مجدد پردازشگر گفتار طبق نیاز، به کلینیک مراجعه مجدد داشته باشید.
من از کاشت چه انتظاراتی می توانم داشته باشم؟
کاشت حلزون، شنوائی طبیعی را بر نمی گرداند و فواید آن از فردی به فرد دیگر متفاوت است. اغلب استفاده کنندگان متوجه می شوند که کاشت حلزون به آنها کمک می کند که از طریق لب خوانی ارتباط بهتری برقرار کنند و بیشتر از نیمی از آنان قادر به تشخیص کلام بدون استفاده از بینایی هستند. فاکتورهای متعددی وجود دارند که در میزان سودمندی کاشت حلزون دخیل هستند:
● چه مدتی بیمار ناشنوا بوده است؟
● تعداد فیبرهای عصبی باقیمانده
● انگیزه بیمار جهت یادگیری شنوایی
تیم شما، درباره میزان توقع و انتظاری که از کاشت پروتز حلزون شنوایی باید داشته باشید، توضیح خواهد داد. نباید فراموش کرد که کاشت حلزون برای همه مفید نیست و عده زیادی نمی توانند از آن بهره ببرند.
انرژی الکتریکی یکی از شکل های انرژی است که به وسیله ی آن می توان در وسایل نور ، گرما و حرکت ایجاد کرد . پس یکی از مناسب ترین شکل های انرژی برای انسان ، انرژی الکتریکی است .
الکتریسیته از باتری به وسیله ی سیم در مدار جاری می شود و پس از روشن کردن لامپ از سیم دیگری به باتری باز می گردد. به این مسیر مدار الکتریکی می گویند.برای ایجاد مدار به سیم باتری و لامپ نیازمندیم .
اجسامی که الکتریسیته را از خود عبور می دهند ، رسانا می گویند . مانند : مس ، طلا ، آهن ، نقره ، آلومینیوم ، چوب تر ، آب لوله کشی . بهترین رسانای جریان برق نقره است.اما به دلیل گران قیمت بودن نقره استفاده از آن به صرفه نمی باشد و از مس که ارزان قیمت تر است و رسانای خوبی نیز می باشد استفاده می شود.
اجسامی که الکتریسیته را از خود عبور نمی دهند ، نارسانا می گویند. مانند :چوب ، کاغذ ، هوا ، آب مقطر ، پلاستیک ، شیشه .
کلید وسیله ای است که برای قطع و وصل کردن مدار استفاده می شود. برای روشن کردن دو یا بیش تر لامپ در مدار الکتریکی ، از دو روش موازی و متوالی استفاده می شود .وقتی لامپ ها در مدار طوری بسته شود که جریان برق پس از عبور از یک لامپ به لامپ دیگر برسد ، لامپ ها به طور متوالی یا پشت سر هم یا سری بسته شده اند .
وقتی لامپ ها در مدار طوری بسته شوند که جریان برق بتواند هم زمان به هر دو لامپ وارد شود ، لامپ ها به صورت موازی بسته شده اند .
برق خانه ها به صورت موازی بسته شده است . چون اگر یک وسیله در مدار خاموش شود ، بقیه ی وسایل کار می کنند.مدار های ۱و۲ متوالی و مدارهای ۳و۴ موازی هستند.
یکی از پرکاربردترین روشهای جداسازی مواد در آزمایشگاه کروماتوگرافی است و در مواقعی که جداسازی به روشهای دیگر ناممکن است به راحتی میتوان از این روش استفاده کرد، زیرا اختلافات جزئی موجود در رفتار اجسام باعث جداسازی آسان در جریان عبور آنها از یک سیستم کروماتوگرافی میشود. این روش بسیار ساده و سریع است به طور مثال آزمایشی که ممکن است با استفاده از روش تقطیر چندین روز به طول بینجامد، میتواند به کمک کروماتوگرافی در عرض زمانی بسیار کوتاه انجام گیرد، وسایل مورد نیاز آن نیز ارزان قیمت است . روماتوگرافی لغتی یونانی به معنی رنگ نگاری است.اساس کروماتوگرافی ، جذب سطحی مواد و توزیع آنها در دو فاز است. در این روش جداسازی بر اساس حرکت نسبی دو فاز صورت میگیرد بدین ترتیب که یکی از فازها که فاز ساکن نامیده میشود بدون حرکت است و فاز دیگر فاز متحرک نام دارد. با عبور دادن فاز متحرک از داخل فاز ساکن جریانی به وجود میآید، در این حالت اجزای مختلف نمونه سرعتهای حرکت مختلف دارند و جداسازی بر اساس همین اختلاف سرعتها انجام میشود. فاز متحرک میتواند گاز یا مایع و فاز ساکن میتواند جامد یا مایع باشد.اگر فاز ساکن جامد باشد، کروماتوگرافی جذب سطحی و اگر فاز ساکن مایع باشد کروماتوگرافی را تقسیمی مینامند
حال به توضیح برخی روش های کروماتوگرافی می پردازیم:
روماتوگرافی جذب سطحی
در این نوع کروماتوگرافی جداسازی بر مبنای تقاوت در جذب سطحی اجزای فاز متحرک و فاز ساکن صورت میگیرد. در کروماتوگرافی جذب سطحی، فاز متحرک مایع (حلالی مانند هگزان) و فاز ساکن جامد (مانند آلومین یا سیلیکاژل) است بنابراین نوع خاصی از کروماتوگرافی مایع – جامد محسوب میشود.
در این نوع جداسازی حلال(فاز متحرک) با عبور خود از میان ستون جامد (فاز ساکن) اجزای مخلوط را با خود حمل میکند. سرعت حرکت هر جزء ، به میزان جذب سطحی آن بر روی ماده داخل ستون بستگی دارد. به این ترتیب سرعت مادهای که کم جذب شده است بیشتر از مادهای که زیاد جذب شده است خواهد بود و اجزایی که قابلیت جذب بالاتری دارند، در قسمت بالای ستون و اجسامی که قابلیت جذب کمتر دارند در قسمتهای پایین ستون ، جذب خواهند شد. حال اگر اختلاف بین جذبهای سطحی به حد کافی زیاد باشد، جداسازی مواد کامل انجام خواهد گرفت..
کروماتوگرافی لایه نازک(TLC)
این نوع کروماتوگرافی نمونه ای از کروماتوگرافی جذب سطحی است که در آن، به جای اینکه ستون از جاذب(فاز ساکن) پر شود، آن را به صورت لایه نازک روی یک صفحه شیشهای یا لایه پلاستیکی یا ورقه فلزی قرار میدهند. سایر اصول جداسازی مانند روش کروماتوگرافی جذب سطحی است.
کروماتوگرافی تبادل یونی
در این روش بین فاز متحرک (محلول) و فاز ساکن (جامد) به صورت برگشت پذیر یون مبادله میشود. جامد تشکیلدهنده فاز ساکن رزین نامیده میشود و پایداری مکانیکی و شیمیایی و یکنواختی اندازه ذرات از خصوصیات آنها است. قالب این رزینها بر پایه یک بسپار بزرگ (معمولا پلی استیرن) استوار است اما برخی از آن ها متکی بر اسید متا اکریلیک هستند، رزینها به دو نوع تعویض کننده آنیونی و کاتیونی تقسیم می شوند. هر کدام از این تعویض کنندهها به نوع بازی ضعیف و قوی و اسیدی ضعیف و قوی تقسیم میشوند. میتوان این روش را مانند کروماتوگرافی جذبی در نظر گرفت به گونه ای که رزینها جایگزین جاذب شده باشند. رزینها باید دارای گروههای مبادله کننده تک عاملی باشند و درجه اتصالات عرضی کنترل شده داشته باشند. گستره اندازه ذرات نیز باید تا آنجا که ممکن است کوچک باشد. با این روش کروماتوگرافی میتوان محلولهای رقیق را به خوبی جداسازی کرد.
کروماتوگرافی ژلی
این نوع کروماتوگرافی برای اولین بار در سال ۱۹۵۴ معرفی و در سال ۱۹۵۹ اصلاح شد. در این روش جداسازیهای مبتنی بر الک کردن مولکولی بر روی اجسام بیبار در جریان مهاجرت الکترو اسمزی از داخل ژلها انجام میشود. بدین ترتیب که جداسازی بر مبنای اندازههای نسبی مولکول ها انجام شده و از اصطلاح صاف کردن به وسیله ژل استفاده میشود. ژل استفاده شده در این روش باید بی اثر و پایدار باشد. فاز ساکن از یک قالب متخلخل تشکیل شده که منفذهای آن به وسیله حلالی که فاز متحرک را تشکیل داده پر شده است. از آنجا که اساس جداسازی بر این است که مولکولهای بزرگ تر از حد وارد سوراخها نشده و به ترتیب جرم مولکولی از ستون خارج شوند و مولکولهای کوچک تر بر حسب شدت نفوذشان سوراخ ها را پر کنند پس اندازه سوراخ بسیار مهم است. همچنین گرانروی نمونه نیز اهمیت زیادی دارد و نباید از دو برابر گرانروی شوینده بیشتر باشد. از دیگر عوامل مهم حجم نمونه است بدین ترتیب که هر چه حجم نمونه کمتر باشد، غلظت هر جزء در محلول خارج شده نیز کمتر خواهد بود.
روماتوگرافی تقسیمی
در این روش که نمونهای از کروماتوگرافی مایع- مایع است، شیوه کار بسیار شبیه به کروماتوگرافی جذب سطحی است و تفاوت این دو روش در ماهیت ماده پر شده در ستون است. همچنین حجم ظرفیت یک ستون تقسیمی، غالبا کوچک تر از ظرفیت یک ستون جذب سطحی بوده و گاهی این اختلاف خیلی زیاد است. فاز ثابت لایه ای از محلول است که روی سطح جامد ناصافی مانند سیلیکاژل قرار دارد و فاز متحرک مایعی غیر محلول در مایع اولی است. سرعت حرکت یک جزء از مخلوط تابع انحلال پذیری آن در فاز ساکن است یعنی جدا شدن اجزا بدین صورت است که اجسامی که بیشتر حل میشوند، کندتر از اجسامی که کمتر حل میشوند به طرف پایین ستون حرکت میکنند. در جریان عبور از ستون ، اجسام میان دو فاز تقسیم شده و جداسازی انجام میشود. در این روش ابتدا مخلوط اجسام به صورت یک نوار در ستون در میآید که علت آن جذب سطحی یا جذب به وسیله فاز ساکن است.
کروماتوگرافی کاغذی
کروماتوگرافی کاغذی نوع خاصی از کروماتوگرافی تقسیمی است که در آن صفحات کاغذی جای ستون پر شده را میگیرند. در این روش فاز ساکن کاغذ است. مولکولهای سلولز نیز به نوبه خود به وسیله ساختار الیافی کاغذ در وضعیتهای ثابت نگه داشته میشود. در ابتدا کروماتوگرافی کاغذی برای جداسازی مخلوطهای مواد آلی به کار می رفت. اما امروزه برای جداسازی یونهای معدنی استفاده میشود. به وسیله این روش هم آنیونها و هم کاتیونها را میتوان جداسازی کرد.
برای انجام این روش قطرهای از محلول حاوی مخلوطی که باید جدا شود را روی یک صفحه یا نوار کاغذ صافی در محل علامت گذاری شده قرار میدهند. قطره به صورت یک لکه حلقوی در این محل پخش میشود. هنگامی که لکه خشک شده کاغذ را در یک ظرف مناسب سربسته طوری قرار میدهند که یک سر آن در حلال انتخاب شده به عنوان فاز متحرک فرو رود، حلال از طریق الیاف کاغذ در نتیجه عمل موئینگی نفوذ میکند. پس از گذشت زمان از قبل تعیین شده، وقتی حلال مسافت مناسبی را طی کرد، کاغذ را بیرون آورده و حلال را با علامتی مشخص میکنند. پس از خشک شدن صفحه وقتی محل های مناطق جدا شده آشکار شدند هر یک از اجسام به طور جداگانه شناسایی میشوند. در موارد ایدهآل ، هر جسم با واکنش گر مکان یاب ، رنگ مخصوصی میدهد که در مورد مواد معدنی بیشتر و درمورد مواد آلی کمتر مشاهده میشود.
کروماتوگرافی ستونی
در کروماتوگرافی ستونی جسم بین فازهاى مایع و جامد پخش میشود. فاز ساکن جسم جامدی است و این جسم اجزای مایعی را که از آن میگذرد به طور انتخابی در سطح خود جذب میکند و آنها را جدا میکند. اثرهایی که باعث جذب سطحی میشوند همان اثرهایی هستند که موجب جذب در مولکولها میشوند. این اثرها عبارتند از: جاذبه الکترواستاتیکی، ایجاد کمپلکس، پیوند هیدروژنی، نیروی واندروالس و غیره. برای جدا کردن یک مخلوط با کروماتوگرافی ستونی، ستون را با جسم جامد فعالی (فاز ساکن) مانند آلومینا یا سیلیکاژل پر میکنند و کمی از نمونه مایع را روی آن میگذارند. نمونه ابتدا در بالای ستون جذب میشود. سپس حلال استخراج کننده ای را در داخل ستون جریان میدهند. این فاز مایع متحرک، اجزای مخلوط را با خود میبرد. ولی به علت نیروی جاذبه انتخابی فاز جامد، اجزای مربوط میتوانند با سرعتهای مختلفی به طرف پایین ستون حرکت کنند. ترکیبی که با نیروی کمتری جذب فاز ساکن شود سریعتر خارج میشود زیرا که درصد مولکولی آن در فاز متحرک از ترکیبی که با نیروی زیادتری جذب فاز ساکن میشود بیشتر است.
دوستتونو ناپدید کنید در حالی که لبخندش باقی بمونه.
در بیشتر مواقع ، هر دو چشم انسان چشم اندازهای نسبتاً یکسانی از دنیای اطراف دریافت می کنند. مغز ما دو تصویری که دو چشم از یک منظره دریافت می کنند را با هم ترکیب کرده و ما آن منظره را سه بعدی درک می کنیم. در این آزمایش خواهید دید که اگر تصاویری که دو چشم دریافت می کنند متفاوت باشند ، چه اتفاقی می افتد.
وسایل مورد نیاز
یک آینه ( که طول هر وجه آن حدود ۱۰ إلی ۱۵ سانتی متر باشد )
دیوار سفید یا هر سطح سفید دیگر ( مانند ورقه ی مقوای سفید )
یک دستیار
شرح آزمایش
طوری بنشینید که دیوار یا سطح سفید در سمت راست شما قرار بگیرد. همانند شکل زیرطوری آینه را با دست چپ در مقابل بینی خود نگه دارید که سطح بازتابنده ی آن به طرف دیوار باشد ( چنان که بتوانید دیوار را با چشم راست خود ببینید
در حالی که یک لبه ی آینه ( مانند شکل ) در مقابل بینی شما قرار دارد ، آن را طوری بچرخانید که تصویر منعکس شده ی دیوار را تنها با چشم راست خود بتوانید ببیند و چشم چپتان در مقابل دوستتان قرار گیرد. دست راست خود را همانند شکل بالا در مقابل دیوار طوری تکان دهید که گویی در حال پاک کردن تخته سیاه هستید. ببینید چه قسمت هایی از صورت دوستتان ناپدید می شود.
سعی کنید در مکانی آزمایش را انجام دهید که زمینه ی پشت سر فرد مقابلتان به رنگ روشن باشد. تا آن جا که امکان دارد ، سر خود را بی حرکت نگاه دارید. از دوست خود نیز بخواهید در طول آزمایش بی حرکت بنشیند .
اگر ناپدید شدن صورت دوستتان را به درستی نمی بینید ( در دیدن ناپدید شدن آن مشکل دارید ) ، احتمالاً یکی از چشمانتان از دیگری قوی تر است .
آزمایش را دوباره انجام دهید، منتها اینبار طوری بنشینید که دیوار در سمت چپ شما قرار گیرد و چشم راستتان در مقابل صورت دوستتان قرار گیرد.
توانایی افراد مختلف در مشاهده ی این اثر متفاوت است. تعداد کمی از افراد هرگز این پدیده را نمی بینند. این آزمایش را چندین مرتبه تکرار کنید، زود مأیوس نشوید. برای دیدن این پدیده وقت و حوصله به خرج دهید .
وسایل مورد نیاز:
-یک بطری نوشابه خانواده
-مقدار کمی الکل طبی یا صنعتی با خلوص بالا
-کبریت
*روش کارمقدار کمی الکل (حدود ۲ یا ۳ قطره) در بطری نوشابه خانواده ریخته و درب بطری را ببندید. سپس با حرکت دادن و فشار دادن بطری سعی کنید الکل داخل بطری بخار شده و تمام فضای داخل بطری از بخار الکل پر شود. سپس بطری را مطابق شکل آماده پرواز قرار داده، درب بطری را باز کرده، بلافاصله کبریت روشنی را به دهانهی بطری نزدیک کنید.
احتیاط: دقت کنید که موشک به سمت کسی یا چیزی قرار نداشته باشد، در صورت پرواز، موشک در حدود ۱۰ متر پرواز میکند. همچنین شاید سوختن گاز خروجی از بطری باعث آسیب دیدن دست شما شود. بنابراین کبریت را با احتیاط نزدیک کنید. توضیح مشتعل شدن گاز داخل بطری، باعث افزایش حجم آن شده و باعث میشود گاز با سرعت خارج شود. خارج شدن گاز طبق قانون سوم نیوتن باعث به جلو پرتاب شدن بطری میشود.
علائممهمترین علائم عبارتند از: خستگی چشم، خشکی چشم، سوزش، اشک ریزش و تاری دید. همچنین ممکن است سبب درد در گردن و شانه ها نیز بشود.
کی از مهمترین دلایل خشکی و سوزش چشم هنگام کار با کامپیوتر کاهش میزان پلک زدن است. این مسأله به همراه خیره شدن به صفحه مانیتور و تمرکز بر روی موضوع کار سبب می شود تا پلک ها مدت بیشتری باز بمانند و در نتیجه اشک روی سطح چشم سریعتر تبخیر میشود.
توصیه هاسعی کنید بهطور ارادی پلک بزنید. این کار سبب میشود سطح چشم شما با اشک آغشته شده و خشک نشود. در صورتی که مشکل شما شدید باشد میتوانید از قطرههای اشک مصنوعی استفاده کنید.
مرکز مانیتور باید حدود ۱۰ تا ۲۰ سانتی متر پایین تر ازچشمان شما باشد. در این موارد هم باید مانیتور را در ارتفاع مناسب قرار داد و هم ارتفاع صندلی را نسبت به میزکار تنظیم کرد بهطوری که ساعد شما هنگام کار باkeyboard موازی با سطح زمین باشد.
۱.مانیتور خود را طوری قرار دهید که نور پنجره یا روشنایی اتاق به آن نتابد. هنگام کار با کامپیوتر سعی کنید پردهها را بکشید و روشنایی اتاق را نیز به نصف وضعیت معمولی کاهش دهید. اگر از چراغ مطالعه بر روی میز خود استفاده میکنید آن را طوری قرار دهید که به صفحه مانیتور یا چشم شما نتابد. تابش نور به صفحه مانیتور سبب کاهش کنتراست و خستگی چشم میشود. این مسأله به خصوص زمانی که زمینه صفحه تیره باشد شدید تر خواهد بود.
۲.به چشمان خود استراحت دهید. سعی کنید هر ۵ تا ۱۰ دقیقه چشم خود را از مانیتور برداشته و به مدت ۵ تا ۱۰ ثانیه به نقطهای دور نگاه کنید. این کار سبب استراحت عضلات چشم میشود. همچنین به شما وقت میدهد پلک بزنید و سطح چشم شما مرطوب شود.
۳.اگر مجبورید که متناوبا به یک صفحه نوشته و مانیتور نگاه کنید (خصوصا در مورد تایپیستها) ممکن است چشم شما خسته شود زیرا باید تطابق خود را تغییر دهد. برای جلوگیری از این مسأله سعی کنید صفحه نوشته شده را در حداقل فاصله و هم سطح با مانیتور قرار دهید. برای این کار میتوانید ازcopyholder استفاده کنید.
۴.فاصله مانیتور با چشمان شما باید ۵۰ تا ۶۰ سانتی متر باشد.
۵.روشنایی و کنتراست مانیتور خود را تنظیم کنید. میزان روشنایی مانیتور باید با روشنایی اتاق هماهنگی داشته باشد. یک روش برای تنظیم روشنایی مانیتور این است که به یک صفحه وب با زمینه سفید نگاه کنید. اگر سفیدی صفحه برای شما مثل یک منبع نور است روشنایی مانیتور زیاد است و باید آن را کم کنید. در مقابل، اگر صفحه کمی خاکستری به نظر میرسد روشنایی را زیاد کنید. در مجموع روشنایی باید در حدی باشد که چشمان شما احساس راحتی کنند. کنتراست مانیتور باید حداکثر باشد تا لبههای حروف بیشترین کنتراست را با نوشته خود پیدا کند.
۶.اگر علی رغم رعایت توصیههای گفته شده باز هم دچار علائم هستید میتوانید از عینکهای مخصوص استفاده کنید زیرا گاهی مشکل در دید متوسط است. ما بهطور معمول کمتر از دید متوسط استفاده میکنیم زیرا بیشتر اوقات یا اشیاء دور را نگاه می کنیم و یا اشیاء نزدیک. ولی مانیتور کامپیوتر دقیقا در فاصلهای از چشم قرار میگیرد که مربوط به دید متوسط است. اگر شما عینکی هستید عینک شما به احتمال زیاد برای کار با کامپیوتر مناسب نیست زیرا دید متوسط را اصلاح نمیکند. برای دریافت عینک مناسب کامپیوتر به چشم پزشک مراجعه کنید.
۷.هنگام کار با کامپیوتر سعی کنید گردن خود را راست نگهداشته و شانه را عقب بدهید. قوز کردن هنگام کار طولانی با کامپیوتر سبب دردهای گردن و شانهها میشود. اگر پشتی صندلی شما قابل تنظیم است آن را طوری تنظیم کنید که کاملا به پشت شما بچسبد. همچنین ارتفاع صندلی خود را طوری تنظیم کنید که کف پاها روی زمین قرار داشته و زانوی شما در زاویه ۹۰ درجه قرار داشته باشد.
Keyboard
و
Mouse
باید پایین تر از آرنج و نزدیک دستان شما قرار داشته باشد.
۱-چشم ها بعد از مغز، پیچیده ترین عضو بدن شما هستند.
۲- چشم ها بیش از ۲ میلیون بخش فعال دارند.
۳- چشم ها در هر ساعت ۳۶۰۰۰ بایت (bits: واحد اندازه گیری اطلاعات) اطلاعات را تهیه می کنند.
۴- در شرایط مناسب و صحیح می توانند روشنایی یک منبع نور را در فاصله ۵/۲۲ کیلومتری تشخیص دهند.
۵- نزدیک به ۸۵ درصد کل معلومات شما از طریق چشم ها به دست می آید.
۶- چشم ها از ۶۵ درصد مسیرهای منتهی به مغز استفاده می کنند.
۷- چشم ها می توانند فوراً صدها ماهیچه و اندام را در بدن شما فعال کنند.
۸- در طی یک عمر طبیعی، چشم ها می توانند مانند یک دوربین، ۲۴ میلیون عکس از دنیای اطرافتان برای شما بگیرند.
دانستنی های جالب در مورد چشم انسان
۹- ماهیچه هایی که از داخل، چشم های شما را حرکت می دهند، قوی ترین عضلات برای این کار هستند. این عضلات ۱۰۰ برابر قوی تر از مقدار مورد نیاز هستند.
دانستنی های جالب در مورد چشم انسان
۱۰- کره چشم افراد بزرگسال حدود ۵/۲ سانتیمتر قطر دارد. از کل سطح کره چشم، فقط یک ششم آن یعنی قسمت جلویی آن در معرض دید قرار دارد.
۱۱- چشم ها تنها قسمتی از بدن هستند که می توانند در هر زمانی صد در صد فعال باشند، شب یا روز و بدون هیچ استراحتی.
پلک های چشم و ماهیچه های خارجی چشم نیاز به استراحت دارند، حالت لیز بودن و نرمی سطح چشم بایستی از نو تجدید شود، ولی خود چشم ها هرگز نیاز به استراحت ندارند.
با این همه، هر چند وقت یک بار به چشم هایتان استراحت دهید.
دانستنی های جالب در مورد چشم انسان
۱۲- بینایی چشم ها، با ارزش ترین حس برای شماست. لذا به خوبی از آنها مراقبت کنید و در حفظ سلامتی آنها کوشا باشید.
TDS عبارت است از مقدار یا اندازه تمامی مواد آلی یا غیر آلی ترکیب شده در درون یک مایع، که این مواد می توانند به شکل مولکولی، یونیزه و یا دانه های بسیار ریز در مقیاس میکرون و به شکل معلق در آن مایع وجود داشته باشند. در کل یک تعریف کاربردی از TDS عبارت است از اینکه ذرات باید انقدر کوچک باشند تا قادر باشند از یک فیلتر یا غربال گر با قطر ۲ میکرومتر عبور کنند . از معیار TDS معمولاً در سیستم های تصفیه آب و آب شیرین کن استفاده می شود. کاربرد اصلی TDS در بررسی و مطالعه کیفیت آب برای نهر ها ، رودخانه ها و دریاچه ها است، اگرچه TDS عموماً به عنوان معیاری از کل آلودگی در نظر گرفته نمی شود (به عنوان مثال استفاده از این معیار در رابطه با اثرات بهداشتی توصیه نمی شود ). از این معیار برای نشان دادن کیفیت مناسب آب آشامیدنی استفاده می شود و به عنوان یک شاخص کلی برای تعیین طیف وسیعی از آلاینده های شیمیایی استفاده می شود. TDS مربوط به آب آشامیدنی زمانی مناسب است که این معیار کوچکتر از mg/L 500 باشد . در درجات بالاتر ، سختی بیش از حد، رسوب مواد معدنی، و خوردگی ممکن است رخ دهد. اگرچه در درجات پایین، TDS منجر به تغییر در طعم آب می شود .
منابع اولیه (کاربرد های اصلی) برای TDS در آبهای دریافتی، در آب های حاصل کشاورزی و مناطق مسکونی، شسته شدن آلودگی خاک و منابع آب های آلوده تخلیه شده از واحد صنعتی و فاضلاب ها است. شایع ترین ترکیبات شیمیایی، کلسیم، فسفات ها، نیترات ها، سدیم، پتاسیم و کلرید هستند که در آب حاصل از مواد غذایی یافت می شوند.
معیار سنجش TDS
- مهمترین جنبه TDS با در نظر گرفتن کیفیت آب، تاثیرش روی مزه آب است . زلال بودن و شفافیت آب با درجه TDS کمتر از mg/L 600 عموماً به عنوان یک حالت خوب در نظر گرفته می شود. آب آشامیدنی با درجه TDS بزرگتر از mg/L 1200 از نظر بیشتر مصرف کننده ها یک حالت نامطلوب به حساب می آید .
۲- در صورتی که غلظت TDS بالای mg/L 500 باشد منجر به رسوب بیش از حد و ایجاد لایه های رسوبی در لوله های آب می شود .
۳- در صورتی که غلظت TDS کمتر از mg/L500 باشد شفافیت و کیفیت خوبی را می توان انتظار داشت، همچنین از ایجاد رسوب جلوگیری می شود. اگرچه باید به این نکته توجه کرد که درجات پایین TDS منجر به کیفیت بهتر آب آشامیدنی می شود .
بوها نسبت به آن چه پیش از این تصور می شد نقش به مراتب مهم تری در زندگی دارند. سلول های قلب، خون، ریه و حتی سلول های دیگر بدن همان گیرنده ها برای سنجش بو را دارند که در بینی وجود دارد. به این ترتیب به عنوان مثال قلب بوی چای تازه دم یا دارچین را می فهمد.
تا به حال تصور بر این بود که بینی به طور انحصاری از گیرنده های بویایی برخوردار است. گیرنده های بویایی بینی بر روی سلول های خاصی در یک بافت ویژه پوششی در داخل حفره بینی قرار دارند.
گیرنده های بویایی در بینی در سلول های خاصی واقع در مخاط اپی تلیوم بویایی قرار دارند. اپیتلیوم بویایی یک بافت ویژه پوششی در داخل حفره و پشت بینی است. گیرنده های بویایی لنگرگاه ترکیبات شیمیایی ای هستند که از راه هوا منتقل می شوند و مسئول رایحه غذا و مواد دیگرند. این مولکول ها به گیرنده ها متصل می شوند و در مغز به عنوان بوهای خاص ثبت می شوند.
اما کشف گیرنده های بویایی در سلول های دیگر غیر بویایی به عنوان یک شگفتی تلقی می شود. سلول های خونی گیرنده های بویایی دارند. همچنین قلب، ریه ها و بسیاری از اندام های غیر بویایی دیگر نیز دارای این گیرنده ها هستند.
علاوه بر این که اعضای دیگر هم می توانند بو کنند، چشم ها هم می توانند طعم ها را ببینند. گاهی اوقات آدم ها طعم غذاها و نوشابه ها را قبل از این که واقعاً آنها را چشیده باشند می بینند. پیش از این تصور می شد که طعم غذا تنها با چشیدن و بوی آنها حس می شود. اما مشخص شده که طعم غذا قسمت هایی از مغز مربوط به چشیدن، بوییدن، لمس و بینایی را درگیر می کند. حتی چشم ها و دیدن چنان نقش قدرتمندی دارد که می تواند زبان و بینی را هم مغلوب کند. به عنوان مثال فرد با دیدن یک غذا مواد شیمیایی و طبیعی آن را می بیند. مجموع همه این سیگنال ها، به علاوه احساسات و تجربیات گذشته ما همچنین تعیین می کند که آیا غذاهای خاصی را دوست داریم یا نه
چرا غواصانی که در عمق شنا میکنند نباید سریع روی آب بیایند؟
انحلال پذیری گازها در یک محلول با افزایش یا کاهش فشاری که به محلول وارد میشود، به میزان قابل توجهی تغییر میکند.
مقدار گازی که در یک دمای ثابت در مقدار معینی از یک مایع حل میشود با فشار جزئی آن گاز در بالای محلول نسبت مستقیم دارد.
خون غواصها در عمق دریا تحت فشار نسبتا زیاد ویژه عمقی که در آن کار میکنند با هوا سیر میشود. اگر این فشار. در اثر بالا آمدن سریع سطح آب به سرعت برداشته شود، هوا به سرعت از محلول خارج شده و حبابهایی را در سیستم جریان خون غواص ایجاد میکند. این حالت که «آمبولی هوایی» نام دارد، بر تحریکات عصبی و سیستم جریان خون اثر گذاشته و ممکن است مرگ آور باشد. برای پیشگیری از این حادثه از جو هلیوم و اکسیژن به جای هوا که بخش عمده آن اکسیژن و نیتروژن است استفاده میشود، زیرا انحلال پذیری هلیوم در خون و مایعات بدن بسیار کمتر از نیتروژن است.
کانیها در آغاز به همان صورت که از پوستهٔ زمین بهدست میآمدند، به کار میرفتند. برخی از این کانیها که بلورهای ظریف و پایدار در برابر فرسایش داشتند، پس از صیقلکاری و تراش خوردن، به عنوان آرایش به کار میرفتند. به این کانیها، سنگهای قیمتی یا جواهر میگوییم. الماس، فیروزه، یاقوت کبود، زمرد، زبرجد، لعل، چشم گربه، عقیق، مروارید، و دُرّ کوهی از مهمترین کانیهای گرانبها هستند.
امروزه بیش از ۴۰ نوع کانی و صدها ترکیبی که از آنها بهدست میآید، در صنعت کاربرد دارند. در ادامه به برخی از این کاربردها اشاره میشود:
الیوین: جواهر و مواد دیرگداز.
پیروکسن: جواهر، بهدست آوردن فلزهای کمیاب.
آمفیبول: جواهر، پارچه مقاوم در برابر آتش و مواد دیرگداز.
میکا: عایق الکتریکی در رادیو، تلویزیون و دیگر دستگاههای الکتریکی، شیشه دریچه کورههای ذوب فلز، کاغذ دیواری، لاستیکسازی، کاغذ معمولی، رنگ روغن نسوز، طلق سماور و چراغ آشپزخانه.
تورمالین: الکترونیک، بهدستآوردن بُر، جواهر.
تالک: کاغذسازی، نساجی، لاستیک سازی، صابون خیاطی، صفحهکلیدبرق، سرامیکسازی، حشرهکش، عایق پشت بام، پودر بچه و مواد آرایشی.
سرپانتین: سنگ روکار ساختمان، مواد دیرگداز، بهدست آوردن منیزیم.
آزبست: پارچهٔ نسوز، توری چراغ، عایق حرارتی، لنت ترمز، لوله و ورقههای سیمانی. کاربرد آن به دلیل نقش آن در بروز بیماری در شُشها، ممنوع شدهاست.
کوارتز: ساعتسازی، ابزارهای نوری و اخترشناسی، کاغذ، شیشه، سمباده و جواهر.
ارتوزها: لعاب چینی و کاشی.
پلاژیوکلاز: جواهر و نمای ساختمان.
کائولینیت: ظرف چینی، کاغذ، رنگ و پلاستیک.
ژیپس: ساختمانسازی، مجسمهسازی، کاغذ، کُندکننده در سیمان پورتلند، افزایش باروری خاک، بتونه نقاشی و برای رشد مخمرها در صنعت غذا.
باریت: دارو، عکسبرداری از لوله گوارش، رنگ، پلاستیک، مواد عایق، کاغذ و گِل حفاری.
کلسیت: سنگ نمای ساختمان، مجسمهسازی، سیمان، تصفیه آب، شیشهسازی، چرمسازی، ابزارهای نوری برای ایجاد نور پلاریزه، کاغذسازی، کشاورزی و ذوب فلزها.
دولومیت: ساختن آجر برای آستر کورههای حرارتی و سیمان پورتلند.
منیزیت: آجر نسوز، به دست آوردن منیزیم
زرنیخ: پزشکی، رنگ سازی، حشره کش و تهیه ارسنیک.
آپاتیت: کودهای شیمیایی و اسیدفسفریک.
مالاکیت: مواد آرایشی، نمای درونی ساختمان و تهیه مس.
هالیت: سدیم و کلر، شویندهها، پارچهبافی، چوب بری، رنگرزی، چرم سازی، کودسازی، نگهداری مواد غذایی و خنک کنندهٔ موتور یخچال.
سیلویت: به دست آودرن پتاسیم و کلر و کود شیمیایی.
فلوئوریت: ذوب فلزها و ابزارها نوری.
گوگرد: اسیدسولفوریک، لاستیک سازی، نساجی، دباغی، رنگ سازی، کاغذسازی، مواد منفجره، کبریت سازی، سم دفع آفت، کود و حشرهکش.
طلا: جواهر، سکه، دندان، ترانزیستورها و دیودها، هواپیماسازی، صنعت فضا وکاتالیزور فرایندهای شیمیایی.
نقره: جواهر، سکه، کاغذسازی و کاتالیزور فرایندهای شیمیایی.
مس: صنعت الکتریکی و الکترونیک، لوله سازی، سکه، ظرف، آلیاژ، رنگ آب و سبز، آبکاری، مواد آرایشی، فرایندهای شیمیایی و محلول شوایتزر(حلال سلولز پنبه).
الماس: جواهر، ابزار برنده و سایند و سرمتهٔ حفاری.
گرافیت: ساختن بوته کورههای فولادسازی، رنگ سازی، صنعت برق، نیروگاههای هستهای، واکس و مدادسازی.
از بسیاری از کانیها نیز فلزهای مهمی به دست میآید یا در فرآیند تولید فلز به کار میروند: سیدریت، مانیتیت، هماتیت و لیمونیت (آهن)، اسمیت سونیت و اسفالریت(روی)، سروزیت و گالن (سرب)، کالکوسیت، کالکوپیریت و کوپریت(مس).
کوارتز علاوه بر ساعت ، در رادیو ، ریزپردازشگرها ، و بسیاری از دستگاه های صنعتی دیگر نیز به کار می رود .
میلیارد ها نفر در هر روز از کوارتز استفاده می کنند ولی از آن اطلاع ندارند .
بلورهای ریز کوارتز در داخل ساعت های مچی و دیواری پنهان شده اند .
این بلورهای سفید یا شفاف در سراسر جهان یافت می شوند . بعضی از مواد مانند برخی سرامیک ها وبلورهای کوارتز وقتی تحت فشار مکانیکی قرار گیرند الکتریسیته تولید می کنند .
توانایی تبدیل دو جانبه فشار مکانیکی و الکتریسیته به یکدیگر <<خاصیت پیزو الکتریک >> نامیده می شود .بلورهای کوارتز که دارای این خاصیت هستند با یک ولتاژ معین برق همیشه با بسامد یا فرکانس خاصی به ارتعاش در می آیند .
در نتیجه ، این بلورها معیار دقیقی از بسامد یا فرکانس را حفظ می کنند که به تنظیم حرکت ساعت کمک می کند و دقت آن را بسیار بالا می برد . کوارتز علاوه بر ساعت ، در رادیو ، ریزپردازشگرها ، و بسیاری از دستگاه های صنعتی دیگر نیز به کار می رود .
گیاهخواری بدن را از کسب مواد مغذی اصلی و حیاتی محروم میکند.
از آنجا که گیاهخواران از خوردن هر گونه محصولات حیوانی پرهیز میکنند، لذا به میزان بسیار ناچیز از مواد مغذی موجود در غذاهای گوشتی مانند کلسیم و ویتامین B12 بهرهمند میشوند.
پژوهشگران نمونههای خون و ادرار افراد جوان گیاهخوار را از نظر میزان ریزمغذیهای اصلی مورد آزمایش و تجزیه قرار دادند و سپس نتایج این آزمایشها، با نمونههای مشابه گرفته شده از سایر جوانانی که همهچیزخوار (غذاهای گیاهی و حیوانی) بودند، مقایسه کردند.
برپایه نتایج تحقیقات انجام شده، میزان مواد مغذی و مواد معدنی موجود در بدن جوانان گیاهخوار در مقایسه با گروه دیگر بسیار متفاوت بود و اکثریت آنها حتی از دریافت مواد غذایی لازم و ضروری برای رشد و نمو در حد متوسط نیز بیبهره بودند.
این افراد غالبا دچار کمبود ریبوفلاوین (نوعی ویتامینB)، ویتامین B12، ویتامین D، کلسیم و سلنیوم میشوند. حتی پس از آنکه محققان مکملهای غذایی را به رژیم روزانه آنها افزودند، درصد کلسیم و سلنیوم بدن آنها به حد طبیعی نرسید.
عریف حصبه : بیماری حصبه یا تیفوئید که به تب روده هم معروف است یک عفونت باکتریایی دستگاه گوارش است که می تواند تمامی سنین را مبتلا کند ولی شیرخواران و افراد بالای ۶۰ سال معمولاً دچار موارد شدیدتری می گردند یک بیماری حاد است که عامل آن باکتری به نام سالمونلاتیفی می باشد. میکروب در اثر خوردن آب آلوده به مدفوع یا ادرار انسان عفونی وارد بدن می شود منبع دیگر عفونت، خوردن صدف و حلزون آبهای آلوده است.
اهمیت بیماری حصبه :
بیماری حصبه با درمان معمولاً ظرف ۳-۲ هفته قابل علاج است . بدون درمان می تواند کشنده باشد.
عامل ایجاد کننده بیماری حصبه
بیماری حصبه در اثر یک نوع باکتری بنام سالمونلا تیفی که در حیوانات مبتلا به عفونت یافت می شود و با گوشت یا شیر آلوده به انسان ها منتقل می گردد. پختن کامل گوشت و شیر میکروبها را می کشد. عفونت می تواند به وسیله افراد بیمار یا حاملین غیر بیماری که پس از اجابت مزاج بدون شستن دقیق دست ها به غذا دست می زنند، نیز منتقل گردد.همچنین میوه و سبزیجات خام که کاملاً تمیز و ضد عفونی نشود نیز از راههای سرایت بیماری می باشد باکترى تولید کننده حصبه، در آب راکد و مخازن آب، ۳ تا ۴ هفته زنده مىماند. در پنیر تازه تا چند هفته، در کره تا دو ماه و در بستنى تا چند ماه زنده می ماند.
کیکهاى خامهاى و مواد کنسروى نیز عامل انتقال آن هستند، ولى اگر کنسروها را قبل از مصرف، حرارت دهیم باکترى آن از بین خواهد رفت.
میوه و سبزیجاتى که ضدعفونى نشدهاند، عامل دیگر انتقال این بیمارى هستند. همچنین حیوانات خانگى مثل سگ، گربه … نیز در انتقال حصبه نقش دارند
علائم بیماری:
بهترین علامت تب طولانی مقاوم به درمان می باشد تب حدود ۸-۴ هفته طول می کشد اما به علت تشخیص بیماری مدت کمتر می شود. با شروع علائم شخص احساس ناخوشی-خواب آلودگی- درد شکم و بعد تب دارد. اگر بیمار درمان نشود با افزایش علائم، درجه تب بالا می رود در این صورت علامت مشخصه به شکل لکه های صورتی در قسمت فوقانی شکم بیمار روی قفسه سینه دیده می شود
بیمار مبتلا به تیفوئید ممکن است سرفه خشک نیز داشته باشد در بالغین شروع علائم با یبوست و در اطفال شروع علائم با اسهال خفیف و درد شکمی همراه است و اگر بیماری طول بکشد شخص اشتهای خود را از دست داده در نتیجه لاغری و کاهش وزن در او مشاهده می شود از دیگر علائم مهم بیماری اسهال و استفراغ است که میزان آن بستگی به شدت بیماری دارد دیگر علائم حصبه عبارتند از : سردرد، دردهای عضلانی ، بثورات پوستی قرمز رنگ روی پوست شکم و کرامپ های شکمی .
پیشگیری:
بهترین را ه کنترل بیماری حصبه پیشگیری است با رعایت موارد زیر می توان از بروز این بیماری حصبه پیشگیری کرد.
۱٫ شستن صحیح دستها، دفع صحیح و بهداشتی فضولات انسانی
۲٫ پختن کامل مواد غذایی ،شناسایی افراد ناقل و جلوگیری از برخورد آنها با موارد غذایی مخصوصا توزیع مواد غذایی.
۳٫ برای مسافرت به کشورهایی که حصبه وجود دارد، واکسیناسیون برای تیفوئید بصورت تزریقی یا خوراکی باید صورت گیرد.
۴٫ درصورت مصرف شیر ،گوشت ،آب ، تخم مرغ و … باید ابتدا آنها را به خوبی بجوشانید .
۵٫ در صورت مصرف میوه و سبزی باید آنها را بخوبی بشویید ،بهتر است پوست میوه ها را قبل از مصرف بکنید.
۶٫ در صورت مسافرت به مناطق آلوده باید از مصرف آب، شیر، سالاد و سبزیجات خام، میوههای پوست نکنده و محصولات لبنی پرهیز کرد.
۷٫ از مصرف مرغ و خروس و محصولات آنها که به مدت طولانی خارج از یخچال ماند باید خودداری کرد.
درمان
افراد در صورت داشتن علائم حصبه مخصوصا تب و اسهال و استفراغ باید به پزشک مراجعه نمایند بیماری حصبه در اکثر موارد با مصرف آنتیبیوتیک خوب می شود. باید آنتی بیوتیک ها را طبق دستور پزشک معالج مصرف کرد باید از مصرف خودسرانه آنتی بیوتیک به صورت خودسرانه اجتناب کرد چون باعث مقاومت باکتری می شود ،آنتی بیوتیک های که برای تیفوئید مصرف می شود معمولا کلرامفنیکل، کوتریموکسازول و آمپیسیلین است . فردی که بیماری حصبه داشته و بهبودی یافته است باید حداقل ۳ روز پس از محو شدن علایم در بستر استراحت نماید.
برای فرد مبتلا به بیماری حصبه در طول مرحله اسهال یک رژیم غذایی کاملاً مایع لازم است . سپس یک رژیم غذایی پرکالری لازم است . مکمل های ویتامینی و مواد معدنی ممکن است کمک کننده باشند. اگر فرد تب دارد باید با خنک کردن بدن او و استفاده از تب بر تب او را کنترل کرد و در صورتی که کرامپ های شکمی دارد باید از یک پوشش گرم کننده یا بطری آب گرم برای تسکین کرامپ های شکمی استفاده کنید
تا به حال به این فکر کردهاید که چرا اکثر میوهها گرد یا بیضی شکل هستند؟ (سیب، لیمو، پرتقال، هندوانه، خربزه …) به عبارت دیگر، چرا اکثر میوهها دوست دارند گرد شوند؟!
تمام طبیعت بر اساس قوانین ریاضی و فیزیک نوشته شده است، و این جریان از آنجا سر در میآورد که تمام کائنات به گونهای تمایل دارند همیشه در کمترین سطح انرژی ممکن قرار داشته باشند.
توماس ادیسون در سنین پیری پس از اختراع لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش هزینه میکرد که ساختمان بزرگی بود.
این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل میگرفت تا آماده بهینهسازی و ورود به بازار شود. در همین روزها بود که نیمههای شب از اداره آتشنشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش میسوزد و درحقیقت کاری از دست کسی برنمیآید و تمام تلاش ماموران فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به دیگر ساختمانهاست.
ها تقاضا کردند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود. پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سکته میکند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خود را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره میکند.
پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او میاندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش به سر میبرد. ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سرشار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ میبینی چقدر زیباست! رنگآمیزی شعلهها را میبینی؟ حیرتآور است! من فکر میکنم که آن شعلههای بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است!
وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را میدید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟ پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیات در آتش میسوزد و تو از زیبایی رنگ شعلهها صحبت میکنی؟ چطور میتوانی؟ من تمام بدنم میلرزد و تو خونسرد نشستهای؟ پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمیآید. ماموران هم که تمام تلاششان را میکنند.
در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظرههایی است که دیگر تکرار نخواهد شد! در مورد آزمایشگاه و بازسازی یا نوسازی آن فردا فکر میکنیم! الآن موقع این کار نیست! به شعلههای زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت!
فردا صبح ادیسون به خرابهها نگاه کرد و گفت: «ارزش زیادی در بلاها وجود دارد. تمام اشتباهات ما در این آتش سوخت. خدا را شکر که میتوانیم از اول شروع کنیم.» توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و همان سال یکی از بزرگترین اختراعات بشریت یعنی «ضبط صدا» را تقدیم جهانیان کرد. آری او «گرامافون» را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد.
ارزش زیادی در بلاها وجود دارد، چون تمام اشتباهات در آن از بین میرود.
چطور ساعت بدن را تنظیم کنیم؟
زمان به خواب رفتن و زمان بیدار شدن زمان هایی است که بدن احساس آرامش و تازه شدن میکند. وقتی که آموختید چگونه ساعت داخلی یا بیولوژیکی بدن را تنظیم کنید، بدنتان خواهد فهمید که کی زمان خواب است و کی زمان هوشیاری.
شما سحرخیز هستید یا شـب زنده دار؟ آیا تا کنون شـده کـه زودتـر از زنـگ سـاعـت به طـور خـودکــار از خواب برخیزید؟
ه طور کلی ساعت درونی یا بیولوژیک بدن شما به شما کمک می کـنـد تا فعالیت خود را در ساعات روز افزایش داده و در تــاریکی و شب هنگام از شدت آنها بکاهید و به استراحت بپـردازیـد.هـمـچـنـین چـرخـه خـواب و بـیــداری، فـعالیت و اسـتـراحت، حرارت بدن، بـرون ده قـلـب، مـصـرف اکسیژن و مـیـزان ترشح غدد درون ریز توسط همین ساعت بیولوژیک بدن تنظیم می گـردنـد.
سـاعــت بیولوژیک مختص انسان ها نبـوده و تـمـام مـوجـودات زنـده از بــاکتری ها گرفته تا خود انـسـان ها واجد چنین ساعتی می باشند.
در تنظیم ساعت بیولوژیک بدن سه عضو با یکدیگر همکاری می کنند:
۱- گیرنده های نور واقع در چشم ها
۲- بخشی از هیپوتالاموس به نام SCN
3- غده صنوبری
هنگامی که نور (به طور طبیعی نور خورشید) به چشم ها می رسد، گیرنده های نور آن را به هیپوتالاموس مغز مخابره می کنند. سپس هیپوتالاموس به غده صنوبری که چشم سوم نیز نامیده می شود، فرمان می دهد که ملاتونین ترشح کند.
در واقع تولید ملاتونین نسبت به دو عامل نور و حرارت حساس می باشد.هنگامی که نور و حرارت کاهش می یابد، ما احساس خواب آلودگی خواهیم کرد، چرا که تولید ملاتونین افزایش می یابد.ملاتونین در غیاب نور و در شب تولید می گردد، بطوری که میزان ملاتونین در شب ۱۰ برابر میزان آن در روز می باشد.میزان ترشح و تولید ملاتونین در افراد مسن کاهش می یابد. از این رو آنها شب ها زودتر از خواب برمی خیزند.
به هم خوردن تنظیم ساعت درونی و ناهمخوانی آن با محیط پیرامون منجر به بروز بی خوابی مزمن، هواپیمازدگی (عارضه جت لگ) و اختلال خواب در شاغلینی که در دو شیفت کار می کنند، می گردد.
شما می توانید با اندازه گیری دمای بدن و سطح هوشیاری خود در طی شبانه روز بفهمید که آیا جزو دسته سحرخیزها می باشید یا شب زنده داران.
درجه حرارت بدن افراد سحرخیز معمولا پیش از ساعت ۸ شب کاهش می یابد. این افراد از لحاظ آناتومی انعطاف ناپذیر بوده و اوج حرارت بدن و سطح هوشیاری آنان در اوایل بعدازظهر می باشد. اما افراد شب زنده دار انطباق پذیری بیشتری دارند.
۵ راه تنظیم ساعت داخلی بدن
۱- هر روز زمان مشخصی از خواب بیدار شوید.
یک خواب شبانه خوب در واقع از صبح آغاز میشود. زمانی که چشمانتان باز میشود، روشنایی وارد عصب بینایی و ساعت بیولوژیکی مغز میشود. در آنجا تولید هورمون های تنظیم کننده رشد، تکثیر، خوردن، خوابیدن، فکر کردن، به خاطر آوردن و حتی احساسات لحظه به لحظه را تحریک میکند.
نور خورشید ذهن را فعال میکند و هر روز در همان ساعت از صبح، ساعت بیولوژیکی بدنتان را تنظیم میکند. به همین دلیل بدن شما در شب به خواب میرود و در روز از خواب بیدار شده و فعال میشود. بیدار شدن در ساعات مختلف و روزهای مختلف این هماهنگی را بر هم میزند که ساعت ها احساس خماری میکنید و زمانی که تازه میخواهید هوشیار شوید، ستاره ها در میآیند و نمیتوانید قابلیت های خود را به کار بگیرید.
۲- فقط زمانی که خواب آلود هستید، به رختخواب بروید.
نه فقط زمانی که خسته و خواب آلود چشمان شما پژمرده شده و در عین حال دارید به صحبت های دیگران توجه میکنید.
۳- برخیزید.
از ساعت یازده و نیم شب تا ساعت ۲ نصف شب میخوابید، بعد تا ساعت ۴ هم در رختخواب میغلطید و تا ساعت ۶ صبح میخوابید. ۸ ساعت در رختخواب بودید، ولی فقط ۴ ساعت و نیم خوابیده اید که خود یک عدم هماهنگی شدید است و شما را از محرک های خواب آور دور میکند و باعث بی خوابی میشود.
برای جلوگیری از این روند، وقتی که ساعت ۲ نصف شب از خواب بیدار میشوید از جایتان برخیزید، از رختخواب خارج شده و شروع به خواندن کتاب کنید، زیرا این کار محرک های خواب شما را بیدار میکند تا زمانی که دوباره به رختخواب برگشتید به خواب بروید.
هشدار:
هیچ گاه زمانی که بیدارید در رختخواب نمانید . قسمتی از مغز شما رختخواب را با بیداری شما سازگار میکند، در این صورت دیگر در رختخواب خوابتان نمیبرد. این مسئله به عادت بدی تبدیل میشود و همیشه از اینکه خوابتان نمیبرد شکایت میکنید. این خود یکی از دلایل مهم و بسیار شدید بی خوابی در اکثر مردم است.
۴- به خودتان یک ساعت وقت بدهید.
شما حق دارید قبل از خواب این فرصت را به خودتان بدهید تا از حالت پر انرژی بودن و کاری بودن روزانه به حالت خواب آلودگی شبانه برسید. متاسفانه بیشتر خانم ها برای خود لحظه ای هم فرصت نمیدهند.
طبق سرشماری سازمان ملی خواب در سال ۲۰۰۷ حدود ۶۰ درصد از ما در مدت یک ساعت قبل از خواب مشغول انجام امور مربوط به خانواده هستیم، ۳۷ درصد مراقبت از کودکان، ۳۶ درصد مشغول گذران امور با دیگر اعضای خانواده، ۳۶ درصد مشغول جستجو در اینترنت و ۲۱ درصد مشغول انجام امور مربوط به شغل خود هستیم.
۵- از بی خوابی در شب های تعطیل بپرهیزید.
درست است که روزها و شب های تعطیل میتوانید تا هر زمان که دوست دارید بیدار باشید و صبح هم هر زمان که خواستید بیدار شوید اما هرگز این کار را نکنید، زیرا در این صورت ساعت بیولوژیکی بدنتان از حالت تعادل خود خارج شده و نظم آن به هم میریزد و در این صورت شبی که فردایش باید زود بیدار شوید، دوباره بیخوابی به سرتان میزند
فکها:
فکها با ایجاد لایهای ضخیم از چربی در زیر پوست، بدن خود را در مقابل سرما حفظ میکنند. آنها با یخ زدن آب سوراخهای بینیشان را از آب خارج میکنند تا بتوانند هوای کافی به بدن خود برسانند.
شترهای پوست کلفت:
بسیاری از حیوانات بخصوص در طول زمستان لباسی گرم برتن میکنند. پوست این حیوانات در زمستان کلفتتر از حد معمول میشود. این شترهای مناطق خشک آسیای مرکزی پوستشان با سردشدن هوا کلفت میشود. سرمای زمستانی این مناطق تا ۳۰ درجه سانتیگراد زیرصفر نیز میرسد.
خواب زمستانی خرسها:
خرسهای قهوهای با سرد شدن هوا به خواب زمستانی میروند. آنها خود را در غارهایی پنهان کرده، به خواب میروند. برای مصرف کمتر انرژی ضربان قلب آنها آهستهتر میشود و سوختوساز بدنشان نیز کند میشود. خرسهای ماده تولههای خود را در زمان استراحت زمستانی به دنیا میآورند.
خارپشتهای خوابآلوده:
خارپشتها نیز در زمستان به خوابی عمیق فرومیروند. حرارت بدن آنها به شدت کاهش مییابد و طی خواب زمستانی هیچچیز نمیخورند. آنها در این مدت از انرژی چربیهای ذخیره شده در پوست خود استفاده میکنند. آزار حیوانات در هنگام خواب زمستانی میتواند به مرگ آنها منتهی شود.
موش خرما:
خواب زمستانی موش خرما تا ششماه یا بیشتر طول میکشد. آنها در حفرههای زیرزمینی به صورت گروهی در کنار هم به خواب میروند. موشهای خرما به هنگام خواب زمستانی تنها دوبار در دقیقه نفس میکشند و گرمای بدنشان نیز تا پنج درجه سانتیگراد کاهش مییابد. معده و روده آنها نیز نصف اندازه اصلی میشود.
مارمولک:
بر خلاف ماهی یخی و ماهی روغنی بسیاری از حیوانات خونسرد به دلیل آن که آب موجود در خونشان به یخ تبدیل میشود در درجه حرارت زیر صفر جان خود را از دست میدهند. کریستالهای یخ، سلولهای بدن حیوانات را همچون میلیونها تیغ کوچک برنده سوراخ میکند. برخی از خزندگان و دوزیستان نیز برای حفاظت از خود در برابر یخزدگی به شیوههای خاص روی میآورند و برای آن که از این کریستالهای یخ خود را حفظ کنند، میزان گلوکز خون خود را افزایش میدهند تا از تولید این کریستالها پیشگیری شود.
مارمولکهای شمالی تنها حیواناتی نیستند که به مقابله با سرما نیاز دارند. حتی در منطقه استوایی ملایم نیز خزندگان به شیوههایی روی میآورند تا به عنوان موجودات خونسرد با سرما و یخزدگی مقابله کنند.
خرسهای قطبی:
خرسهای قطبی نیز در قسمت زیرین موهای خود لایهای از چربی دارند که بدن آنها را گرم نگه میدارد. همچنین سطح بدن این حیوانات از موهای بلند و ضخیمی پوشیده شده که ساختار پیچیدهای دارد. این موها دارای حفرههایی هستند که در زمان جمع شدن حرارت در زیر لایه کرکی مانند سطح پوستشان به دفع کردن آب کمک میکند.
سنگ پا نوعی سنگ آذرین است که از سرد شدن گدازههای آتشفشانی شکل میگیرد.
آتشفشانشناسان میگویند سنگپا درواقع از صخرههای درحال انفجار آتشفشانها به دست میآید. این سنگها وقتی به بیرون از دهانه پرت میشوند، حین سرد شدن از خود گازی متصاعد میکنند که سبب سوراخ سوراخ شدنشان میشود.همین بافت اسفنجیشکل و زبر این سنگ است که باعث شده خاصیت سایش و لایهبردار داشته باشد.
وجه تسمیهٔ سنگپا این است که به دلیل قابلیت بالای سایندگی اش از آن برای زدودن لایههای سفت مردهٔ پوست در پاشنه پا استفاده میشود.در گذشته تنها از چنین سنگهای آذرینی که متخلخل بوده استفاده میشد، اما امروزه انواع پلاستیکی آن نیز موجود است.
تاریخچه استفاده از سنگ پا
استفاده از سنگپا به قدمت تاریخ است. در زمان قرون وسطی ابتدا در رم و سپس در خاورمیانه مردم به استفاده از این سنگ روآوردند. البته شکل استفاده کمی متفاوت بود. ابتدا مردم از سنگ پا برای پاک کردن وسایل جرم گرفته و چرب استفاده میکردند، بعد وارد صنعت و درنهایت وارد دنیای مد و زیبایی شد.
امروز از سنگپا برای زدودن بافتها و سلولهای مرده و به عنوان یک لایهبردار استفاده میشود. سنگپا به رنگهای سفید، قهوهای، قرمز و مشکی و در انواع طبیعی و مصنوعی موجود است و معمولا در داروخانهها و مراکز فروش لوازم حمام و دستشویی به فروش میرسد. اگر هم سری به سواحل یونان بزنید، میتوانید در ساحل، سنگ پای طبیعی بیابید.
چگونه از سنگپا استفاده کنیم؟
حداقل یک مرتبه در هفته و بهتر است شبهنگام از سنگپا استفاده کنید تا بعد از سنگپا کشیدن، پوست پا بتواند استراحت کند. قبل از سنگ پا کشیدن، پوست پا باید کاملا خیس خورده و مرطوب شود. بهتر است پاها را به مدت ۱۰ دقیقه در آب ولرم صابونی قرار دهید. بعد سنگپا را به ویژه در نقاطی که پوست پا در ناحیه پاشنه ضخیمتر شده است، مالش دهید این کار را برای ۱۰ دقیقه تکرار کنید. از آنجا که در ناحیه پاشنه پا سلولهای مرده فراوانند، سنگپا کشیدن دردی ایجاد نمیکند.
بعد از اتمام کار، پا را بشویید و خشک کنید و از یک کرم مرطوبکننده روی آن استفاده کنید. برای اینکه مجددا پوست پاشنه پا ضخیم نشود، بهتر است هر بار که میخواهید جوراب به پا کنید ابتدا پاها را خشک کنید و سعی کنید آنها را در معرض هوای سرد قرار ندهید.
فراموش نکنید نباید اجازه بدهید بین زمانهای سنگ پا کشیدن زیاد فاصله بیفتد چون هر بار که پوست پا ضخیم شود، سنگپا کشیدن به زمان بیشتری نیاز دارد و لطافت پا را از بین میبرد.
ساختمان چشم
چشم یك توده تقریباً كروی ژله مانند است كه در پوستهای سخت، صلبیه، و درون كاسه استخوانی چشم، جای گرفته است.
چشم دارای قسمتهای زیر است:
1- صلبیه: (sclera) پوسته سفت و سفید رنگ اطراف كره چشم كه در جلو به قرنیه متصل میشود را گویند كه در داخل كاسه استخوانی چشم قرار دارد.
2- قرنیه: قرنیه (Cornea) قسمت شفاف، بی رنگ و شیشه مانند جلوی چشم ، که در محل لیمبوس (حلقه دور قرنیه) به ملتحمه متصل میشود. قطر افقی آن 75/11 و قطر عمودی 6/15 میلیمتر است. منابع تغذیه قرنیه ، عروق لیمبوس ، زلالیه و اشک است. قسمت سطحی قرنیه بیشتر اکسیژن خود را از اتمسفر میگیرد. قرنیه بیرنگ است و سبب شکست نوری میشود که به دورن چشم میآید. بیماری قوز قرنیه یا کراتوکونوس (Keratoconus)باعث اختلال در شكست نور میشود. در عمل پیوند قرنیه (Corneal Transplant)، قرنیه بیمار با یک قرنیه سالم از چشم انسانی دیگر که فوت کرده، تعویض میگردد.
- ملتحمه: غشاء مخاطی نازك و شفافی میباشد كه سطح داخلی پلكهای فوقانی و تحتانی چشم را مفروش میكند و بخش قدامی (جلوی) صلبیه را میپوشاند. بیماری التهاب ملتحمه عبارت است از التهاب سطح داخلی پلك و روی سفیدی چشم.
4- زلالیه: (Anterior chamber) مایع آبگون زلال و شفافی كه بین قرنیه و عنبیه قرار دارد، زلالیه گویند كه نور از آن عبور كرده وارد مردمك میشود.
5- عنبیه: (iris)عنبیه دایرهای رنگین است، و مردمک، نقطه سیاه کوچکی است که در وسط این دایره جای گرفته است. رنگ مردمک سیاه است؛ سوراخ مردمک به کمک عنبیه تنگ و گشاد میشود؛ عنبیه كه از ماهیچههای حلقوی و شعاعی تشكیل شده است، میتواند مردمك را در حدود 2 میلیمتر، در نور روشن، و در تاریكی تا تقریباً 8 میلیمتر، منبسط یا منقبض كند. یعنی در زیر نور شدید به اندازه سوراخ یک سوزن، جمع و تنگ، و در نور کم، کاملا گشاد و باز میشود. در واقع رنگ چشم وابسته به عنبیه است که از فردی به فرد دیگر متفاوت میباشد.
6- مردمك: (pupil)سوراخ درون عنبیه كه نور از آن عبور میكند و كوچك و بزرگ میگردد.
7- عدسی یا لنز: (lens) عدسی عضوی است دو طرف محدب، قابل انعطاف، بدون رگ و شفاف با قطر 9 میلیمتر و ضخامت 4 میلیمتر که ما بین مایع زلالیه و زجاجیه چشم قرار دارد. عدسی رگ خونی ندارد و توسط زجاجیه كه در اطراف آن قرار دارد تغذیه می شود.
8- زجاجیه: (vitercus)داخل كره چشم، مابین عدسی و شبكیه، ماده ژله مانندی به نام زجاجیه كه شباهت به سفیده تخم مرغ دارد، پر شده است كه نور از آن عبور كرده و به شبكیه میرسد.
9- شبكیه: (Retina) سطح داخلی كره چشم را شبكیه یك بافت عصبی حساس به نور است كه به صورت یك لایه نازك در داخل بخش خلفی (عقبی) كره چشم قرار گرفته است و نور را به پیام های عصبی تبدیل كرده به مغز می فرستد. پرده شبكیه بیشتر اكسیژن و مواد مصرفی خود را از یك لایه عروقی به نام مشیمیه (كوروئید) دریافت می كند كه دور تا دور شبكیه را احاطه كرده است. شبکیه از ده لایه بسیار نازک شامل یاختههایی فراوان درست شده در سراسر سطح داخلی چشم را، مانند یک آستر، پوشانیده است.
10- مشیمیه: بین دیواره سخت صلبیه و شبكیه، یك پوسته درونی، یعنی مشیمیه قرار دارد. این پوسته لایهای تیره است كه با رگهای خونی به خوبی تغذیه شده است.
11- نقطه كور: (Optic disc) نقطه خروج عصب بینایی از چشم به طرف مغز، هیچ سلول گیرندهای ندارد و آن ناحیه نسبت به نور غیرحساس است؛ از این رو آن را نقطه كور میگویند.
12- عصب بینایی: (optic nerve)عصب بینایی به شكل شبكیه در سرتاسر پشت درونه چشم پخش میشود. و یك دسته از رشتههای عصبی از آن در نقطه كور خارج میشود.
13- لكه زرد: (Macala Lutea) درست در اطراف مركز شبكیه گودی كوچكی به قطر 2.5 تا 3 میلیمتر وجود دارد كه لكه زرد یا ماكولا نامیده میشود. كه نور اجسام بر آن نقطه اثر كرده و به صورت یك جریان عصبی به طرف مغز میرود
کره زمین و دیگر کرات و سیارات تشکیل دهنده جهان ما همگی دارای نیرویی هستند که اشیاء را به سوی خود جذب میکنند این نیرو را «گرانِش» یا «جاذبه» مینامیم، که نیوتن آن را کشف کرد.
از دیر باز همواره دو مسئله مورد توجه بود:
· تمایل اجسام به سقوط به طرف زمین هنگام رها شدن.
· حرکات سیارات،· از جمله خورشید و ماه که در آن زمان سیاره بشمار می· آمدند.
در
گذشته این دو موضوع را جدا از هم میدانستند. یکی از دستاوردهای بزرگ آیزاک
نیوتن این بود که نتیجه گرفت: این دو موضوع در واقع امر واحدی هستند و از
قوانین یکسانی پیروی میکنند.
در سال ۱۶۶۵، پس از تعطیلی مدرسه به خاطر شیوع طاعون، نیوتن، که در آن زمان ۲۳ سال داشت، از کمبریج به لینکلن شایر رفت.او در حدود پنجاه سال بعد نوشت:...در همان سال (۱۶۶۵) این فکر به نظرم آمد که نیروی لازم برای نگه داشتن ماه در مدارش و نیروی گرانش در سطح زمین با تقریب خوبی با هم مشابهند.
ویلیام
استوکلی، یکی از دوستان جوان ایزاک نیوتن مینویسد، وقتی با آیزاک نیوتن
زیر درختان سیب یک باغ مشغول صرف چای بوده است نیوتن به او گفته که ایده
گرانش در یک چنین حایی به ذهنش خطور کرده است.
استوکس
مینویسد: «او در حالی که نشسته و در فکر فرو رفته بود سقوط یک سیب توجهش
را جلب میکند و به مفهوم گرانش پی میبرد. پس از آن به تدریج خاصیت
گرانش را در مورد حرکت زمین و اجسام سماوی به کار میبرد...» اینکه سیب
مذکور به سر آیزاک نیوتن خورده است یا خیرمعلوم نیست!
آیزاک
نیوتن تا سال 1687 ،یعنی تقریباً تا ۲۲ سال پس از درک مفهوم اساسی گرانش
نتایج محاسبات خود را به طور کامل منتشر نکرد. در این سال دستاوردهایش را
در کتاب مشهور اصول که از آثار بزرگ اوست منتشر کرد. از دلایلی که باعث
میشد او نتایج خود را انتشار ندهد، میتوان به دو دلیل اشاره: یکی شعاع
زمین، که برای انجام محاسبات لازم بود و آیزاک نیوتن آن را نمیدانست و
دیگری، آیزاک نیوتن به طور کلی از انتشار نتایج کار خود ابا داشت زیرا مردی
کمرو و درونگرا بود واز بحث و جدل نفرت داشت.
تعداد صفحات : 6